تور پاییز 95، تور نوروز 96، تور کویر مصر، تور دره راگه، تور کرمان
تور پاییز 95، تور نوروز 96، تور کویر مصر، تور دره راگه، تور کرمان

تور پاییز 95، تور نوروز 96، تور کویر مصر، تور دره راگه، تور کرمان

www.arandtour.com

یوش بلده

سفرنامه یوش بلده

اسفند 93

 

 

             علی اسفندیاری "نیما یوشیج "پدر شعر نو ایران

نیما:

آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید!
یک نفردر آب دارد می سپارد جان.
یک نفر دارد که دست و پای دائم‌ میزند
روی این دریای تند و تیره و سنگین که می‌دانید.
آن زمان که مست هستید از خیال دست یابیدن به دشمن،
آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید
که گرفتستید دست ناتوانی را
تا تواناییّ بهتر را پدید آرید،
آن زمان که تنگ میبندید
برکمرهاتان کمربند،
در چه هنگامی بگویم من؟
یک نفر در آب دارد می‌کند بیهود جان قربان!
آی آدمها که بر ساحل بساط دلگشا دارید!
نان به سفره،جامه تان بر تن؛
یک نفر در آب می‌خواند شما را...

                            ***               ***                       ***

یوش روستایی از توابع بخش بلده از توابع شهرستان نور در استان مازندران می باشد اهمیت و معروفیت این روستا بیشتر به خاطر زادگاه پدر شعر نو ایران علی اسفندیاری تخلص به "نیما یوشیج " می باشد .

یرای رسیدن به این روستا از چندین مسیر می توان به آن دسترسی پیدا کرد .

1- جاده هراز

2- جاده کندوان در چالوس

3- جاده رویان


ین روستا در دامنه البرز مرکزی در میانه جاده شرق به غرب از جاده هراز به پل زنگوله در جاده کندوان که به طول 110 کیلومتر می باشد قرار دارد . و روستای یوش در میانه این جاده در فاصله 55 کیلومتری آن واقع شده است


خانه نیما در قسمت شرقی روستا بعد از گذشتن از کوچه های خاکی و باریک  قرار دارد و یکی از جاذبه های گردشگری استان می باشد این خانه که مربوط به دوره قاجار می باشد در سال های 1370 و بار دوم در سال 1373 مورد مرمت و بازسازی قرار گرفت و قبر نیما که یک سنگ مرمر ساده ای که فقط نام و تاریخ مرگ او بر روی آن نوشته شده است در وسط حیاط این خانه قرار گرفته است .این خانه روزی محل تولد این شاعر پرآوازه در بیست و یک ام آبان ماه سال 1274  شمسی  بوده است .خانه ای بسیار بزرگ که به صورت مربع در چهار سمت حیاط بنا شده است اتاق ها اکثرا یا پنج دری و یا سه دری

می باشند که هم به حیاط و هم به اتاق های کناری در دو طرف راه دارند .

نیما تا 12 سالگی در همین روستا زندگی می کرده و سپس به تهران کوچ می کند و در 12 دیماه 1338 دار فانی را وداع گفت و در آرامگاه ابن بابویه دفن گردید ولی بنا به وصیت اش جازه اش در سال 1373 به یوش انتقال یافت و در حیاط خانه دفن گردید در کنارمزارع نیما قبر خواهرش و قبر سیروس طاهباز شاعر و گردآورنده اشعار نیما  قرار دارد .


به واسطه جریان رودخانه اوز در مسیر که یکی از دو منشا رود هراز می باشد سرسبزی و زیبایی وصف ناپذیری به این مسیر بخشیده است .

بعد از گذشتن از شهرستان آمل حدود 40 کیلومتر از جاده هراز گذشتیم و به تابلویی که در سمت راست جاده مسیر بلده و یوش را نشان می دهد تغییر مسیر می دهیم جاده ای آسفالته که در این موقع از سال بسیار خلوت می باشد

بعد از 45 کیلومتر طی مسیر به شهر بلده رسیدیم  شهری در دامنه کوه با چشم انداز بسیار زیبا از دامنه کوه البرز 

                                          شهر بلده

بعد از پشت سر گذاشتن شهر بلده تقریبا 10 کیلومتری به یوش مانده است در اطراف جاده بواسطه جریان رود اوز و آب و هوای ییلاقی که در فصل تابستان دارد جمعیت زیادی را به سوی خود جذب می کند چون ویلاهایی که در مسیر بوجود دارند به خاطر برف و سرما و یخبندان خالی از سکنه هستند و بندرت افراد در آن دیده می شوند فقط افراد محلی و روستاییان که مشغول دامداری و گله داری هستند دیده می شوند .


در ابتدای ورود به محل به تابلوی خانه نیما که متاسفانه ظاهر خوبی هم ندارد و نشان از اهمیت ما به میراث فرهنگی ما می باشد دیده می شود در اکثر مکان هایی با آثار باستانی و توریستی کشور این سهل انگاری و کم توجهی دیده می شود .از ابتدای جاده اصلی تا خانه نیما حدودا 250 متری فاصله است داخل روستا که سکنه کمی هم دارد خیابان اسفالته می باشد و از خیابان اصلی روستا تا محل مورد نظر خاکی می باشد با گوچه های تنگ و بافت قدیمی که حفظ شده است .

نیما علاوه بر شعرهای زیبای چندین نامه پر احساس دارد بخصوص نامه هایی که مخاطبش همسرش عالیه می باشد :

عزیزم!

امروز صبح ، تا کنون ، خیلی دلواپس هستم ! نمی دانم چرا ! مثل مقصری که می خواهند او را به محبس ابدی بسپارند . حس می کنم انقلاباتی در زندگانی من ، به من نزدیک است . بدون سبب دلم می خواهد گریه کنم . شاید خوابهای آشفته ی دیشب سبب شده باشد به هر حال به قلب شاعر چیزهایی می گذرد که در قلب دیگران نمی گذرد

شعر « بوته ضعیف » را بخوان . به واسطه ی مخالفت با باد سرنگون شد

من میل دارم با من دوست باشی نه کسی که به خودت عنوان زن و به من عنوان شوهر را بدهی . من از بچگی از کلمه ی زن و شوهر بیزار بودم . واضع کلمات : احتیاج یا طبیعت ، خوب بود از وضع این دو کلمه خودداری می کرد . به تو گفته ام تو را دوست دارم در صورتی که ...
اگر با من یکی شدی کارهای بزرگ صورت خواهی داد . بین سایر دخترها سر بلند خواهی شد . اگر جز این باشد آگاه باش : پرنده ی وحشی با قفس انس نخواهد گرفت

این کاغذ چندمی است که می نویسم . یا شوخی فرض خواهی کرد یا سرسری خواهی خواند . در مقابل ، من به خودم خواهم گفت : او به طبیعت واگذار کرده است . ولی این خطاست . برای این که انسان عقل دارد تا بر طبیعت غلبه کند و آن را ، تا حدی که ممکن است به دلخواه خود در آورد 
کاغذ بعدی را وقتی خواهی خواند که بعد از خواندن آن ، دیگر آن پرنده ی وحشی را در قفس نبینی و در میان یأس و پشیمانی و اندوه ، که ناگهان ضربات قلبت را نامرتب کرده است ، تعجب کنی او از کجای قفس پرید . پرهای او که ابدا با حرف های تو بریده نمی شود . پرهایی که او را تا اعماق روح تو پرواز داده است ، عبارت از خیال و عشق اوست


بعد از وارد شدن از درب به حیاط کوچکی وارد می شویم که از طریق این حیاط می توان وارد اتاق ها شد ولی به خاطر سکونت سرایدار مجموعه باید از چند پله پایین رفت و ابتدا وارد حیاط اصلی شوید در حیاط اصلی سه قبر وجود دارد که قبر نیما یکی از آنهاست برای وارد شدن به اتاقها باید از چند پله که در قسمت شمالی قرار دارد وارد اتاق شد چون ساختمان به صورت دو طبقه می باشد که قسمت همکف آن به صورت انباری و دستشویی استفاده می شود اولین اتاق اتاق مطالعه می باشد که لوازم شخصی و اسناد و مدارک نیما و همچنین مجموعه اشعار و کتابهایی در مورد آن قرار دارد .

اتاق های دیگر که در آنها اشیا قدیمی نگهداری می شود و هر کدام 5 دری و یا سه دری می باشند که نورگیر اتاق ها توسط شبکه های رنگی است که نور کافی وارد اتاق می شوند دیوارها خشت گلی با قطر کلفت و سقف ها چوبی که خراطی زیبایی روی آن کار شده است .


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.